زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

من گرفتم تو نگیر

 

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر

 

بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر

 

زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر

 

یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم

 

زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر

 

بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان

 

خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر

 

ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم

 

زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر

 

بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم

 

چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر

 

من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام

 

می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:ایرج میرزا,گزیده اشعار ایرج میرزا,شعر,شعر عاشقانه,طنز,شعر طنز, | 11:24 | نویسنده : ساغر |

مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست

به این صحرا که من می آیم از آن اعتمادی نیست

به دنبال چه میگردند مردم درشبستان ها

در این مسجد که من دیدم چراغ اعتقادی نیست

نه تنها غم سلامت باد گفتن های مستان هم

گواهی میدهند دنیای ما دنیای شادی نیست

چرا بی عشق سر برسجده ی تسلیم بگذارم

نمیخوانم نمازی را که در آن از تو یادی نیست

کنار بسترم بنشین ودستم را بگیر ای عشق

برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست

مرا با چشم های بسته از پل بگذران ای دوست

تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست


" فاضل نظری"


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:مباش آرام,فاضل نظری,شعر,شعر عاشقانه,عاشقانه, | 21:51 | نویسنده : ساغر |

کی بود کی بود از اول روز و شب و جدا کرد

ماه و ستاره هارو تو آسمون رها کرد

کی بود رو شونه کوه ترمه توری انداخت

از دل ابر تیره برف بلوری انداخت

کی بود کی بود از اول خاک و زمین و گل کرد

این برهوت خشک و دوزخ اهل دل کرد

کی بود که آسمونو تو چشم آدما ریخت

به گنبد بلندش ستاره هارو آویخت

کی بود کی بود از اول تو دریا کشتی انداخت

تو چار دیوار دنیا مرغ بهشتی انداخت

کی بود که آدمارو از آسمون رها کرد

بال فرشته ها رو از تنشون جدا کرد

ستاره آی ستاره شب زمین سیاهه

چراغ آسمون شو تا فردا خیلی راهه

ما که اسیر شهر آهن و سنگ و دودیم

کاشکی همه بدونیم یه روز فرشته بودیم.


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 22 دی 1392برچسب:خدا,شعر عاشقانه,فرشته, | 19:42 | نویسنده : ساغر |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.